دوچرخهسواری
بعد 15 سال دوباره دوچرخهسواری کردم! تجربه بسیار بسیار هیجانانگیزی بود. اصلا فکر نمیکردم یادم باشه که چهجوری روی چرخ باید نشست. اون هم چرخ به این گندگی. ولی خیلی ناخودآگاه پاها و دستها وظایف خودشون رو انجام دادند. من هم نه خیلی جسور نه خیلی ترسو، کنار اتوبان زیر بارون ریز دوچرخهسورای کردم، پشت چراغ قرمزها ایستادم، و برای عابرهای پیاده بوق زدم (نشون می ده که چهقدر ذوقزده و جوگیر شده بودم!).
توی مملکت ما چه حقوق پیشپاافتادهای رو از آدم میگیرند. تازه بدتر اینکه تنبلهایی مثل من حتی وقتی که منعی هم وجود نداره، انقدر دیر به فکر میافتند که بجنبند و ترک عادت کنند. حالا خیلی حس خوبی دارم! هی دخترهای خارجهنشین! اگه هنوز امتحان نکردین امتحان کنین، از من یاد بگیرین!
حاشیه: تا یادم نرفته بگم که مشوق اصلی من در کسب این موفقیت عظیم این آقای هموبلاگی بوده.
6 Comments:
اي ول دوستم!! منو سرافراز كردي! من بهت افتخار ميكنم!!!
By Laleh, at 10:13 PM
pas bodo bia tehran... ye CHITGAR dar khedmat bashim...
By Anonymous, at 11:08 PM
This comment has been removed by a blog administrator.
By Anonymous, at 11:10 PM
weblogam chizaye jadid gozashtam bebin va nazar bede
By مردی بی هم کلاس, at 7:23 AM
ولی مثل ابنکه متوجه نشدید که این آقای هم وبلاگیتون خیلی تعجب کردن وقتی شما رو مجددا صحیح و سالم دیدن چون این قسمت اش اصلا تو برنامه نبود!
من اصلا چیکاره ام از اینور دنیا میخام بنیانهای خانواده رو سست کنم ؟
:))
-Abs.
By Anonymous, at 11:24 AM
اینکه حقوق اولیه از زنان در ایران ثبت شده واقعا متاثر کننده است. امیدوارم اینجوری نمونه... گرچه فعلا داره بد تر می شه. دو تا چیز قابل تحسینه... یکی اراده خودت... و شاید تا حد بیشتری تشویق سیامک چون خیلی وقتا آدم به یه تحریک خارجی نیاز داره.... خوب و خوش باشین. (این یادداشت رو الان که یه بار دیگه خوندم نوشتتون رو نوشتم... دفعه پیشی رو دقیق یادم نیست!! :) )
By Anonymous, at 11:41 PM
Post a Comment
<< Home