Park Chung Hee
![](http://photos1.blogger.com/blogger/4720/1759/320/T046094A.jpg)
بحثهاي روزانه با دوست كرهايم، بدجور كنجكاوم كرد كه در مورد رييسجمهور دهه ۶۰ و ۷۰ كرهجنوبي جستجويي بكنم:
Park Chung Hee، نظامي بلندرتبه، در سال ۱۹۶۱ با يك كودتاي نظامي بي سرو صدا و خونريزي به قدرت ميرسه و تا ۱۹۷۹ كه توسط يكي از دوستان نزديك و قديميش ترور ميشه، در اين مسند باقي ميمونه. هر چند كه در دهه ۷۰ شيوه ديكتاتورها رو پيش گرفته بوده، هنوز در تاريخ كره از او به عنوان نجاتدهنده كشور ياد ميشه. در دورهاي به رياستجمهوري ميرسه كه كره شمالي، چه از نظر اقتصادي و چه ازنظر نظامي برتري مطلق داشته و كرهجنوبي بسيار فقير بوده. آقاي رييسجمهور اونوقت چهكار ميكنه، به خاطر جنايتهاي ژاپنيها در طول تسلطشون به كره (به روايت اين دوست من، بيشتر به خاطر تجاوز به زنان كرهاي) ، به دادگاه تهديدشون ميكنه و در عوض ازشون امتياز اقتصادي-تكنولوژيك ميگيره. با سرازير شدن سرمايههاي ژاپني به كشور و با تكيه بر حمايتهاي آمريكايي، اقتصاد كشور كم كمك جوني ميگيره، از نظر صنعتي توسعه پيدا ميكنه و توان قشر متوسط بالا ميره.
حالا گوش كنيد به بعضي جزييات اجرايي اين سياستها از زبان اين رفيق من:
در طول دوران رييسجمهوري پارك، هيچ هزينه جداگانهاي به تميز كردن كوچه و خيابونها اختصاص داده نميشده، بلكه در هر خونهاي حداقل ۱ نفر موظف بوده راس ساعت ۶ صبح محوطه جلوي خونه خودش رو تميز و مرتب كنه. در مورد خيابانهاي بزرگ و غيرمسكوني اين وظيفه به عهده پليس بوده.
در طول دوران رييسجمهوري پارك، هيچ هزينه جداگانهاي به تميز كردن كوچه و خيابونها اختصاص داده نميشده، بلكه در هر خونهاي حداقل ۱ نفر موظف بوده راس ساعت ۶ صبح محوطه جلوي خونه خودش رو تميز و مرتب كنه. در مورد خيابانهاي بزرگ و غيرمسكوني اين وظيفه به عهده پليس بوده.
از ساعت ۹ شب به بعد استفاده از روشنايي الكتريكي ممنوع بوده و مردم ميبايست به نور شمع بسنده ميكردند.
كرهجنوبي براي رقابت در قدرت نظامياش با همسايه شمالي ،تصميم به ساختن تانك ميگيره. از اونجايي كه هنوز بسيار فقير بوده نميتونسته تكنولوژي لازم رو بخره. بنابراين يك سري از نخبهترين دانشمندانش رو روانه ميكنه براي بازديد از تسليحات آمريكايي. وظيفه اين نخبهها اين بوده كه همه مستنداتي رو كه ميبينند، حفظ كنند( حتي اگر معنيشون رو نميفهمند) و به وسيله اين نوع جاسوسي، تكنولوژي رو بدست ميآرن و اولين نمونه تانكشون رو ميسازند.
قيمت برنج (به عنوان غذاي اصلي در شرق دور) خيلي گرون بوده براي همين تصميم بر اين گرفته ميشه كه دست به توليد "نودل" بزنند. باز هم تكنولوژي اش رو توسط جاسوسهايي كه به كارخونههاي ژاپني ميفرستند بهدست ميآرن و كلي دستآورد اقتصادي نصيبشون ميشه.
بعضي از اينا خندهدار يا به نظر غير اخلاقيه ولي در عين حال جالب و درسآموزه. جالب نيست كه اين دولت تونسته بين مردم فرهنگسازي كنه كه به يك سري فداكاري تن بدن؟
گويا اين يكي از case study هاي Harvard Business School هم هست. من كه هوس كردم يه سري از اين case study ها بخونم، در مورد كشورهايي كه فقير بودهاند و هيچ كدوم از منابع طبيعياي كه ما در ايران داريم رو هم نداشتند ولي الآن به مراتب از ما جلوترند. نمونههاش هم فقط در شرق دور نيست، كافيه به كشورهاي اسكانديناوي نگاه كنيم تا ببينيم كه چهطور تغيير كردهاند و همينطور خيلي نمونههاي ديگه.
*عكس از http://images.encarta.msn.com
8 Comments:
جالب بود! آيا ديگه هيچ وقت ممكنه ما شاهد يه فداكاري يا يه دلسوزي دسته جمعي از ايرانيها بشيم؟!؟ البته اگه جنگ نشه منظورمه!!!
By
Laleh, at 5:50 PM
bezar ye chiz ham man be in matlabet ezafe konam... be khatere hamin siasate jasoosi va jam avari etelaat dar kore jonubi, "ethics" kamelan faramoosh shode betorike farhange koli jame faghat be natijeye nahaiee tavajoh mikone va kari be raveshe kar nadare... baraye hamine ke ye daneshmande koreye jonubi dar morede tahghighatesh dar zamineye "Stem Cell" gozareshe doroogh chap mikone, va dar jam avari etelaat taghalob mikone....
in chizi ke goftam be naghl az ye daneshjooye koreiee hast va az khodam nasakhtam.
ezat ziad
Farmoon... :)
By
Anonymous, at 1:47 AM
سلام سارا. با کانگورو ها چطوری؟ من فعلا حال و حوصلهی وبلاگ نوشتن ندارم. فکر کنم این حس رو خوب بفهمی... در ضمن، تولدت مبارک، خیلی خیلی زیاد:)
By
Anonymous, at 3:26 AM
خیلی جالب بود! این نوع فداکاری ها فکر می کنم با روحیات راحت طلبی و سمبل کاری ایرانی ها سازگار نباشه! و فکر می کنم این یه مشکل تریخیه که به این راحتی ها فابل حل نیست. یعنی حداقل کار از دست یک نفر دیکتاتور، منجی بر نمیاد! توضیح فرمون هم جالب بود
By
Unknown, at 6:03 PM
کلی با لاله سعی کردیم و بهت زنگ زدیم یک موقع که نصفه شب بود که سورپریزت کنیم بگیم تولدت مبارک که برنداشتی
آخرش یادمون اومد که خونه تون رو عوض کردید.
حالا خلاصه تولدت خیلی مبارک باشه. دو سه روزه که می خوام بهت بگم
By
Anonymous, at 6:39 AM
ye adam ke to hich vaght yadet nemiadesh ino neveshte
nemidoonest ke emrooz ya har rooze dige tavalodete
hatta nemidoonest ke ezdevaaj kardi
faghat ye shab ke kheili mast bood yade roozaye ghadim oftad
to toye roozaye ghadimesh boodi
to,rouzbeh yousefi,hamed mokhtari,mehdi majd,....va kheili haye dige
in adam.............
tavallodet mobarak
ezdevajet ham hamintr va.........movaffagh bashi
By
moment, at 7:10 AM
خیلی جالب بود این مطلبت. ایران هم می تونه تغییر کنه به شرطی که "مردم" بخوان. همه ی ما باید حاضر باشیم سختی بکشیم و فداکاری کنیم برای نسل های بعد که یه خورده بعید به نظر میرسه که انجام بشه.
By
Anonymous, at 6:41 PM
فكر كنم يكي از مشكلاي ايران همينه كه نفت و منابع طبيعي داره. اين مزيت ما نيست فكر كنم.
By
Anonymous, at 12:21 AM
Post a Comment
<< Home