یکی دو روز پیش، وقتی داشتم تو "کامن روم" دانشکدهمون ناهار میخوردم و همین جوری الکی یه مجلهای رو ورق میزدم، چشمم خورد به یه مطلبی که برام جالب بود، آخه قبلش هم بهش فکر کردهبودم و اصولن یکی از دغدغههای دولتها برای اختصاص بودجههای تحقیقاتیشون هم هست: رتبهبندی پژوهشگرها.
چیزی که من دیدم خلاصهای بود از مقاله Jorge Hirsch که مثل این که فیزیکدان خفنیه تو UCSD. البته بعدش رفتم خود مقاله رو خوندم. میگه که اولش بیایم مترهای زیر رو برای Scientific Output یه پژوهشگر در نظر بگیریم:
1- تعداد کل publicationها : میزان productivity رو نشون میده ولی نه میتونه معیار اهمیت publicationها باشه نه تاثیر اونها.
2- تعداد کل citationها (نقلقولها/ارجاعها): میزان تاثیر کلی اون آدم رو نشون میده ولی پیدا کردن مقدار دقیقش سخته و همچنین ممکنه به طور غیرواقعی بزرگ بشه، صرفا به خاطر این که اون آدم نویسنده چندم یه مقاله محبوب باشه!
3- تعداد نقلقول بر publication: خوبیش اینه که مقایسه مستقل از سن رو ممکن میکنه، ولی به نفع اوناییه که کم productive هستن و به ضرر اوناییه که productivityشون بالاست.
4- تعداد مقالههای قابلتوجه (مثلا تعداد مقالههایی که بیشتر از 50 بار بهشون ارجاع داده شده): بدیهای سه تای اول رو نداره و نشاندهنده تاثیر وسیع و ادامهدار در زمانه، ولی انتخاب آستانهی استانداردش سخته و هر عددی ممکنه واسه بعضیها بهتر باشه واسه بعضیها بدتر! یعنی نمیشه هیچ آستانه کاملا منصفانهای گیر اورد.
5- تعداد ارجاعها به (مثلا) 5 مقاله برتر: یه کم بهتره ولی هنوز مشکل متر 4 رو داره...
بعدش یه متری رو مطرح میکنه و ادعا میکنه از همه مترهای بالا بهتره. البته ادعای مزخرف نه، دلیل ریاضی براش میاره. من هم تعریف ریاضیش رو میارم هم راه سادهترش رو:
تعریف ریاضی اندیس h: گوییم پژوهشگری اندیس k را دارد اگر k مقاله داشته باشد که به هر یک دستکم k بار ارجاع داده شده باشد. بزرگترین اندیس هر پژوهشگر را اندیس h مینامیم.
روش ساده: مقالههای پژوهشگر مورد نظر رو بر حسب تعداد ارجاع مرتب و شمارهگذاری میکنیم. از اول شروع میکنیم و تا جایی ادامه میدیم که شماره ترتیبی مقاله از تعداد ارجاعش کمتر بشه. از شماره اونی که کمتر شد یکی کم میکنیم به h میرسیم.
خلاصه، کسی که اندیسش مثلا 24 هست، یعنی حداقل 24 تا مقاله داره که به هر کدومشون حداقل 24 بار ارجاع داده شده. بنا بر این، واسه این که اندیس بزرگتری داشته باشی، هم باس productive باشی (که در نتیجه مقاله زیاد داشته باشی) و هم تاثیرگذار (که در نتیجه به مقالههات زیاد ارجاع بدن).
بحث بیشتر حسی و ریاضی روی این متر بمونه پای علاقهمندان. خود مقاله هم زبانش ساده است و روون. نویسنده اندیس فیزیکدانهای برنده نوبل در 20 سال گذشته رو هم حساب کرده که بین 22 تا 79 بوده.
من خودم اندیس آدمهای زیادی رو نگاه کردم که با اون چیزی که فکر میکردم میخونده. البته باس دقت کنین که مقایسه فقط بین آدمای یه فیلد معنی داره.
برای به دست آوردن اندیس یه نفر برین به سایت ISI Web of Knowledge و روی Web of Science کلیک کنین و بعد روی General Search و بعد برین تو author index آدمه رو پیدا کنین و بعد add و ok و enter و بعد publicationها رو از منوی سمت راست بر اساس times cited مرتب کنین و به روش بالا عمل کنین. مثلا برای ROGAWAY P در صفحه دوم میبینین که مقاله سیزدهمش سیزده بار سایت شده ولی مقاله چهاردهمش یازده بار، پس اندیس h اش 13 هست. یا SHAHANDASHTI SF رو میبینین که اندیسش یکه!!!
چیزی که من دیدم خلاصهای بود از مقاله Jorge Hirsch که مثل این که فیزیکدان خفنیه تو UCSD. البته بعدش رفتم خود مقاله رو خوندم. میگه که اولش بیایم مترهای زیر رو برای Scientific Output یه پژوهشگر در نظر بگیریم:
1- تعداد کل publicationها : میزان productivity رو نشون میده ولی نه میتونه معیار اهمیت publicationها باشه نه تاثیر اونها.
2- تعداد کل citationها (نقلقولها/ارجاعها): میزان تاثیر کلی اون آدم رو نشون میده ولی پیدا کردن مقدار دقیقش سخته و همچنین ممکنه به طور غیرواقعی بزرگ بشه، صرفا به خاطر این که اون آدم نویسنده چندم یه مقاله محبوب باشه!
3- تعداد نقلقول بر publication: خوبیش اینه که مقایسه مستقل از سن رو ممکن میکنه، ولی به نفع اوناییه که کم productive هستن و به ضرر اوناییه که productivityشون بالاست.
4- تعداد مقالههای قابلتوجه (مثلا تعداد مقالههایی که بیشتر از 50 بار بهشون ارجاع داده شده): بدیهای سه تای اول رو نداره و نشاندهنده تاثیر وسیع و ادامهدار در زمانه، ولی انتخاب آستانهی استانداردش سخته و هر عددی ممکنه واسه بعضیها بهتر باشه واسه بعضیها بدتر! یعنی نمیشه هیچ آستانه کاملا منصفانهای گیر اورد.
5- تعداد ارجاعها به (مثلا) 5 مقاله برتر: یه کم بهتره ولی هنوز مشکل متر 4 رو داره...
بعدش یه متری رو مطرح میکنه و ادعا میکنه از همه مترهای بالا بهتره. البته ادعای مزخرف نه، دلیل ریاضی براش میاره. من هم تعریف ریاضیش رو میارم هم راه سادهترش رو:
تعریف ریاضی اندیس h: گوییم پژوهشگری اندیس k را دارد اگر k مقاله داشته باشد که به هر یک دستکم k بار ارجاع داده شده باشد. بزرگترین اندیس هر پژوهشگر را اندیس h مینامیم.
روش ساده: مقالههای پژوهشگر مورد نظر رو بر حسب تعداد ارجاع مرتب و شمارهگذاری میکنیم. از اول شروع میکنیم و تا جایی ادامه میدیم که شماره ترتیبی مقاله از تعداد ارجاعش کمتر بشه. از شماره اونی که کمتر شد یکی کم میکنیم به h میرسیم.
خلاصه، کسی که اندیسش مثلا 24 هست، یعنی حداقل 24 تا مقاله داره که به هر کدومشون حداقل 24 بار ارجاع داده شده. بنا بر این، واسه این که اندیس بزرگتری داشته باشی، هم باس productive باشی (که در نتیجه مقاله زیاد داشته باشی) و هم تاثیرگذار (که در نتیجه به مقالههات زیاد ارجاع بدن).
بحث بیشتر حسی و ریاضی روی این متر بمونه پای علاقهمندان. خود مقاله هم زبانش ساده است و روون. نویسنده اندیس فیزیکدانهای برنده نوبل در 20 سال گذشته رو هم حساب کرده که بین 22 تا 79 بوده.
من خودم اندیس آدمهای زیادی رو نگاه کردم که با اون چیزی که فکر میکردم میخونده. البته باس دقت کنین که مقایسه فقط بین آدمای یه فیلد معنی داره.
برای به دست آوردن اندیس یه نفر برین به سایت ISI Web of Knowledge و روی Web of Science کلیک کنین و بعد روی General Search و بعد برین تو author index آدمه رو پیدا کنین و بعد add و ok و enter و بعد publicationها رو از منوی سمت راست بر اساس times cited مرتب کنین و به روش بالا عمل کنین. مثلا برای ROGAWAY P در صفحه دوم میبینین که مقاله سیزدهمش سیزده بار سایت شده ولی مقاله چهاردهمش یازده بار، پس اندیس h اش 13 هست. یا SHAHANDASHTI SF رو میبینین که اندیسش یکه!!!
2 Comments:
جالب بود
By Laleh, at 10:28 PM
aaa hala ee ke gofti ya'ni che?
By Anonymous, at 9:11 PM
Post a Comment
<< Home